سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با درد خود بساز چندانکه با تو بسازد . [نهج البلاغه]
نارایانا
در صحرا ، میوه کم بود . خداوند یکی از پیامبران را فرا خواند و گفت :

هر کس در روز تنها می تواند یک میوه بخورد .

این قانون نسل ها برقرار بود ، و محیط زیست آن منطقه حفظ شد .

دانه های میوه ها بر زمین افتاد و درختان جدید رویید .

مدتی بعد ، آن جا منطقه ای حاصل خیز شد و حسادت شهر های اطراف را بر انگیخت.

اما مردم هنوز هر روز فقط یک میوه می خوردند و به دستوری که آن پیامبر باستانی

به اجدادشان داده بود ، وفا دار بودند. اما علاوه بر آن ، نمی گذاشتند اهالی شهر ها و

روستاهای همسایه هم از آن میوه ها استفاده کنند.این فقط باعث می شد که میوه ها روی

زمین بریزند و بپوسند.

خداوند پیامبر دیگری را فرا خواند و گفت : بگذارید هر چه میوه می خواهند بخورند .

و میوه ها را با همسایه های خود قسمت کنند.

پیامبر با پیام تازه به شهر آمد. اما سنگسارش کردند ، چرا که آن رسم قدیمی ، در جسم و

روح مردم ریشه دوانده بود و نمی شد راحت تغییرش داد .کم کم جوانان آن منطقه از خود

می پرسیدند این رسم بدوی از کجا آمده . اما نمی شد رسوم کهن را زیر سوال برد ، و بنابراین

تصمیم گرفتند مذهب شان را رها کنند . بدین ترتیب ، می توانستند هر چه میوه می خواهند ،

بخورند و بقیه را به نیازمندان بدهند.

تنها کسانی که خود را قدیس می دانستند ، به آن آیین قدیمی وفادار ماندند. اما در حقیقت ،

آن ها نمی فهمیدند که دنیا عوض شده و باید همراه با دنیا تغییر کرد.




  • نویسنده : نــارایــانــا :: 87/7/5:: 2:36 عصر
  • همسفر ()
    ---------------------------------------------------
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
    ـــــــــــ درباره نــارایــانــا ــــــــــ
    نارایانا

    نارایانا : نامی است هندی به معنی کسی که سعی دارد به بالاترین نقطه برسد...

    خانه
    ایمیل
    مدیریت وبلاگ
    ـــــــــــــــــــآرشیوـــــــــــــــــــ
    مهر 1387
    اردیبهشت 1387
    فروردین 1387
    آبان 1387
    آذر 1387

    .......... لوگوی خودم ........
    نارایانا
    ـــــــــــــــآوای آشناــــــــــــــــ

     RSS 
     Atom